هفت مهارت ضروری برای یک بازاریابی موفق
بیشتر گوش کن کمتر حرف بزن
روزهایی که شرکتها میتوانستند مشتریان خود را با تبلیغات گسترده تحت تأثیر قرار دهند رو به زوال است. در حال حاضر بازاریابان باید بیشتر و خیلی بیشتر گوش کنند.
اگر می توانید مدتی با مشتری خود زندگی کنید. اگر نه، برای درک چالشها و فرصتهای آنها جلسات دوستانه انفرادی داشته باشید تا متوجه شوید چگونه می توانید به بهبود زندگی و شغل آنها کمک کنید. اولویت را در رفع نیاز مشتری بگذارید نه در کسب درآمد. اگر اینکار را صادقان انجام دهید؛ مطمئن باشید که سود زیادی نیز به مجموعه شما سرازیر خواهد شد.
یکی از دلایلی که استارتآپها، دنیا را تحت تاثیر قرار داده اند؛ این است که استارتآپهای موفق روی بهبود بخشی از زندگی مشتری تمرکز ویژه ای کردهاند. این از بینش عمیق در نحوه تعامل با مشتری ناشی می شود. و یکی از شرایط دستیابی به این بینش، از ایجاد شخصیت خریدار نشات می گیرد.


شخصیت خریدار
پرسونای خریدار فقط یک لیست جمعیتی کلیشه ای از مشتری نیست. برای درک عمیق تر مشتری تلاش کنید.
اینکه آنها چه محصولاتی می خرند؟
چگونه انتخاب می کنند؟
آنها برای تصمیمات خرید خود به چه کسی اعتماد می کنند و چه کسانی را در تصمیم گیری خود دخالت می دهند؟
چه نگرش ها و رفتارهایی زندگی آنها را شکل می دهد؟ و...
سپس باید بدانید که چگونه می توانید توجه مشتریان بالقوه خود را جلب کنید.
یکی از راههایی که توجه مشتری را به خود جلب می کند؛ محتوای عالی و بازاریابی محتواییست. توسعه شخصیت خریدار به شما در شناسایی محتوایی که باید منتشر کنید کمک می کند. پس ابتدا محتوای مناسب مشتری خود را تهیه و سپس محتوای خود را انتشار دهید.
انتشار محتوا
این اصل را بخاطر بسپارید: "بازاریابی محتوا یک گزینه نیست بلکه شرط بقاست."
در دنیای مارکتینگ امروز باید این واقعیت تغییر یافته را پذیرفت که مصرف کنندگان به طور فزاینده ای از شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو برای درک مشکلات خود و راه حل های آنها استفاده می کنند. پس بازاریابان باید با ایجاد محتوای مرتبط با نیاز مصرف کننده، با این واقعیت هماهنگ باشند.
در تولید محتوا این چند مرحله را حتما رعایت کنید:
مرحله آگاهی:
در این مرحله محتوا باید بیشتر مشکل گشا باشد. در این مرحله باید بدنبال چگونگی برطرف کردن مشکلات مخاطب خود باشید. تاکید میکنیم؛ در این مرحله بدنبال فروش نباشید. فقط به رفع نیاز فکر کنید.
مرحله بررسی:
در این مرحله محتوای تولیدی باید به سمت گزینه ها و مقایسه راه حل های مختلف حرکت کند. در این مرحله هم فروش محصول وجود ندارد.
مرحله تصمیم گیری:
در این مرحله است که ارزش یک برند خاص مشخص می شود. این رویکرد به مصرفکننده کمک میکند تا شایستگی را در این فرآیند ببیند و برندی را بیابد که بهعنوان یک برند قابل اعتماد با او صحبت میکند.
با یک مثال، سه مرحله فوق را بیشتر توضیح می دهیم:
فرض کنید شما یک شرکت خدمات توریستی دارید و می خواهید برای مخاطب خود که قصد سفر به جزایر مالدیو را دارد؛ تولید محتوا کنید.
ابتدا فقط مقاله یا مقالاتی را تولید کنید که به معرفی مالدیو، جغرافیا، فرهنگ و آداب رسوم، مناطق گردشگری و نیز راههای رسیدن به مقصد می پردازد.
سپس باید به مقایسه انواع تورهای سفر به مالدیو با رنج هزینه های مختلف بپردازید. حتی صادقانه در خصوص مزایای تورهای سفر رقبای خود صحبت کنید و به مخاطب خود فرصت بررسی آزادانه بدهید.
و در نهایت مخاطب خود را به دیدن صفحه خدمات خود تشویق کنید.
از طریق تولید این سیر محتواییست که می توانید اعتماد مشتری خود را جلب نمایید. اعتماد با داشتن ارتباطات باز بر روی ارزش ها و علایق مشترک ایجاد می شود. توسط اینفلوئنسرها میتوانید این فرآیند اعتماد سازی را تسریع کنید.


اینفلوئنسر مارکتینگ
در دنیایی که اعتماد و توجه در اولویت قرار دارد، اینفلوئنسرها می توانند مبلغان خوبی باشند.
در هر صنعتی، اینفلوئنسرها وجود دارند که مشتری به آنها روی می آورد یا از آنها الهام می گیرد. پس تأثیرگذاران مرتبط با صنعت خود را شناسایی کنید. و از آنها کمک بگیرید.
اینکه در کنار یک اینفلوئنسر قرار بگیرید؛ فقط هزینه تبلیغات نیست. شاید تدارک یک مهمانی با یک اینفلوئنسر و یا استفاده از دوستان مشترک با آنها، گزینه خوبی باشد.
حفظ مشتری مهمتر از به دست آوردن مشتریست
شرکتهای موفق آنهایی نیستند که زیرساختها و کمپینهایی برای جذب سریع مشتریان جدید به راه می اندازند. بلکه شرکتهایی موفق هستند که میتوانند مشتریان خود را در درازمدت حفظ کنند و در نهایت برنده رقابت شوند.
امروزه هزینه جذب مشتری جدید به طور چشمگیری افزایش یافته است. در عین حال، فقط به این دلیل که شما فروش داشته اید به این معنی نیست که یک مشتری مادام العمر دارید.
بازی جدید دنیای تجارت امروز، حفظ مشتری و تبدیل آن به یک طرفدار است. طرفداران در انتشار پیام شما برای ایجاد اعتماد در سایر مشتریان بالقوه کمک بسزایی خواهند کرد.
یکی از راههای دستیابی به طرفداران این است که در سازمان شما، بازاریابی و فروش باید یکپارچه کار کنند.


بازاریابی و فروش یکپارچه
بازاریابی و فروش برای جلب رضایت مشتری باید یکپارچه باشد و دیگر زمان اینکه سیستم بازاریابی و فروش یک سازمان، بصورت مجزا فعالیت کنند؛ گذشته است.
بازاریابی باید سرنخ های واقعی را ایجاد کند تا فروش را قادر سازد تا این سرنخ ها را به خرید نهایی منتقل نماید. در بازاریابی میبایست از شخصیت خریدار برای ایجاد زبان مشترک با فروش استفاده کرد.
بهترین راهی که می توانید بازاریابی و فروش خود را یکپارچه کنید، استفاده گسترده از آنالیز داده هاست.
تجزیه و تحلیل
حالا از خود بپرسید:
مسئول جمع آوری داده های مشتری در شرکت من کیست؟
چگونه می توانم به داده های بیشتری در خارج از مجموعه خود دسترسی پیدا کنم؟
منابع اطلاعاتی من کجاست؟ و چگونه می توانم آنها را استخراج کرده تا بازاریابی خود را هدفمندتر کنم؟
هر چقدر داده های رفتاری بیشتری در اختیار داشته باشید، در رقابت برتری بیشتری خواهید داشت.
و در آخر همه چیز را به عنوان یک آزمایش مکتوب کنید.
مقالات مرتبط:
هشت نکته مهم در ارائه فروش بهتر
مارکتینگ یک فرآیند مدیریتیست
