شش تا از بهترین کمپین های تبلیغاتی ساخته شده

برخی از کمپین های تبلیغاتی فراموش نشدنی اند و برخی از آنها به قدری به یادماندنی هستند که در صنعت خودشان، یک نقطه عطف را ایجاد کردند.

هر کمپین تبلیغاتی عالی از یک ایده شروع می شود. گام کوچکی از یک رویداد بزرگ که یک برند را به هدفی مهم گره میزند.

در اوایل سال 2022، از 30 کارشناس فعال در دنیای تبلیغات خواسته شد تا نظرات خود را در مورد بهترین کمپین های تبلیغاتی تمام دوران به اشتراک بگذارند.

 در این مقاله به بررسی 6 تا از بهترین کمپینهای بازاریابی و تبلیغات میپردازیم که ماحصل این نظرسنجیست. با ما همراه باشید:

برند Unilever's Dove از دیرباز نامی شناخته شده است که علاوه بر کیفیت محصولات با استراتژی های بازاریابی پیشگامانه، خود را از سایر برندهای صنعت زیبایی متمایز کرده است.

در سال 2004، Dove کمپین "زیبایی واقعی" را راه اندازی کرد. یک ابتکار عالی که به دنبال به چالش کشیدن و تعریف مجدد استانداردهای زیبایی بود. استانداردهایی که از مدتها قبل توسط جامعه و رسانه ها مختلف دیکته میشدند.

این کمپین به جای نشان دادن مدل‌های زیبایی عرف لاغراندام و دست نیافتنی که در اکثر تبلیغات زیبایی دیده می‌شود؛ از زنان واقعی استفاده کرد. همچنین در این کمپین داو مردم را تشویق می‌کرد تا برداشت‌های خود از زیبایی را زیر سوال ببرند و در معیارهای زیبایی تجدید نظر کنند.

هدف بعدی و یا بهتر بگوییم مهمترین هدف کمپین این بود که عزت نفس و اعتماد به نفس زنان را افزایش دهد. داو با نشان دادن زنان واقعی با طیف متنوعی از تیپ‌های بدنی، سن و قومیت‌هات مختلف، قصد داشت به زنان احساس دیده شدن بدهد تا تصویر مثبت‌تری از خود ایجاد کنند.

در واقع Dove می خواست الهام بخش زنان در سراسر جهان باشد تا زیبایی منحصر به فرد خود را باور کنند. پیام های کلیدی منتقل شده توسط کمپین، قدرتمند و متحول کننده بود. این کمپین تاکید کرد که "زیبایی واقعی" از درون سرچشمه می گیرد و همه زنان میتوانند از احساس زیبایی لذت ببرند. این یک تضاد کامل با اکثر کمپین های زیبایی بود که اغلب تصویری ایده آل از زیبایی را ترویج می کنند.

این کمپین باعث شد تا داو خود را به عنوان چیزی فراتر از یک برند مراقبت از پوست معرفی کند و به عنوان یک قهرمان برای بالابردن عزت نفس زنان ظاهر شود.

در نهایت، این کمپین تأثیری عالی بر فروش نهایی شرکت گذاشت. از زمان راه اندازی کمپین در سال 2004، فروش Dove تقریبا دو برابر شد و به 4 میلیارد دلار رسید.

 Old Spice شرکت لوازم بهداشتی آمریکاییست. برندی که در طول سال ها دستخوش تغییرات متعددی شده است. اما چیزی که ما در این مقاله به آن اشاره میکنیم؛ کمپین بازاریابی « The Man Your Man Could Smell Like ».

قبل از این کمپین، اولد اسپایس با یک مشکل بزرگ روبرو بود. آنها محصول خود را به یک جمعیت مسن عرضه میکردند که منجر به کاهش فروش در دراز مدت شده بود. آنها به راهی برای بازگشت به موقعیت قبلی خود به عنوان یک رقیب اصلی نیاز داشتند. بعد از فراز و نشیب زیاد، آنها کمپینی را راه اندازی کردند که برنده جایزه بزرگ فیلم Cannes Lion  برای بازرگانی برجسته در کمپین های برتر Ad Age در قرن بیست و یکم شد.

ایده ساده بود: با استفاده از مونولوگ های کوتاه و سریع، یک بازیگر معروف توضیح می داد که اگر مرد شما بوی اولد اسپایس بدهد، هر چیزی ممکن است.

در این کمپین که در سال 2010 شروع شد؛ بازیگر و بازیکن سابق NFL، آیزایا مصطفی، که فقط در یک حوله پوشیده شده بود، با یک مونولوگ بسیار سریع و سورئال خطاب به زنان حاضر شد. تبلیغ اولیه با مصطفی در یک محیط حمام شروع می شود، اما در عرض 30 ثانیه، از طریق انتقال بدون درز، او به ساحل و در نهایت سوار بر اسب می رسد و همه اینها در حالیست که محصولات Old Spice را تبلیغ می کند.

شوخ طبعی، عناصر غافلگیرکننده و اجرای شیک کمپین در آن زمان، فوراً به محبوبیت آن انجامید. اجرای کاریزماتیک مصطفی و دیالوگ به یادماندنی «سلام خانمها، به مردتان نگاه کنید، حالا به من برگردید، حالا به مردتان برگردید، حالا به من برگردید» خیلی سریع فراگیر شد.

کمپین بسیار خلاقانه بود. آنقدر منحصر به فرد و خارج از باکس بود که توجه بینندگان را به خود جلب کرد و تضمین میکرد که برند Old Spice را به خاطر خواهند سپرد.

نکته اصلی در اینجا درک یک مفهوم ساده بود. آنها از تحقیقات بازاریابی دریافته بودند که 60٪ از خریدهای شستشوی بدن مردان، توسط خانمها انجام میشود. پس باید مکالمه ای را ایجاد می کردند که احساس خانمها را درگیر نمایند.

موفقیت این کمپین، تأثیر چشمگیری بر برند و فروش Old Spice داشت. به طوری که کاربرد Old Spice را به عنوان برندی برای همه مردان تغییر داد و تصویر قبلی خود را به عنوان یک برند برای افراد مسن از بین برد. در همان زمان اولد اسپایس گزارش داد که فروش شست و شوی بدن مصطفی در این تبلیغ، باعث رشد 107 درصدی شده و حتی تاثیر قابل توجهی در افزایش فروش سایر محصولات داشته است.

نتیجه اینکه، کمپین «مردی که مرد شما می‌توانست بویی شبیه آن را بدهد» یک اقدام بازاریابی خنده دار، خلاقانه و بسیار درخشان توسط Old Spice بود. بود. تعامل با مخاطب و خلاقیت را نشان داد. عناصری که همه بازاریابان باید در کمپین های خود در نظر بگیرند.

این کمپین تبلیغاتی در لینک زیر قابل مشاهده میباشد:
https://aparat.com/v/1gtGX

انتقادهای معتبر زیادی از مدل کسب و کار Nike وجود دارد. اما کسی نمی تواند برند آنها را نادیده بگیرد.

اگرچهJust Do It  اکنون شعار تبلیغاتی نایک است؛ اما در سال 1988، این اولین کمپین موفقیت آمیز آنها بود.

در این کمپین تبلیغاتی از ورزشکارانی مانند مایکل جردن، بو جکسون و جان مک انرو به نمایش گذاشته شد که روح عزم و استقامت شعار «فقط انجامش بده» را نشان می‌داد. این تبلیغات مردم را تشویق می‌کرد که تلاش کنند تا بهترین باشند، موانع سرراهشان را پشت سر گذارند و رویاهایشان را دنبال کنند.

این کمپین به میل عمیق انسان برای دستیابی، توانمندسازی و خودسازی انرژی میدهد و با ایجاد یک رابطه عاطفی با مصرف کنندگان، آنها را ترغیب میکند تا مرزهای خود را جابجا کنند و برای عظمت در همه جنبه های زندگی تلاش نمایند.

موفقیت کمپین « Just Do It » در تسلط نایک بر بازار و هویت قوی برند است. این کمپین به یکی از شناخته‌شده‌ترین و تأثیرگذارترین کمپین‌های بازاریابی در تاریخ تبدیل شده که فراتر از ورزش بوده و الهام بخش مردم در سراسر جهان است.

علاوه بر همه ی اینها، کمپین "فقط انجامش بده" به نایک اجازه داد تا از سال 1988 تا 1998 سهم خود را از تجارت کفش ورزشی داخلی آمریکای شمالی از 18٪ به 43٪ (از 877 میلیون دلار به 9.2 میلیارد دلار) افزایش دهد.

Red Bull، یک برند جهانی نوشیدنی‌های انرژی‌زاست که به خاطر ارتباطش با ورزش‌های افراطی و خروج از حدومرزها شناخته می‌شود. ردبول از آن دسته از برندهاست که از تبلیغات ویدئویی به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای نشان دادن شخصیت برند خود و جلب توجه مخاطبان هدف استفاده می‌کند.

با ذکر این مقدمه به سراغ کمپین معروف آنها میرویم.

سال 2012 یک نقطه عطف در تاریخ تبلیغات این شرکت که یک اتفاق بینظیر در کمپینهای تبلیغاتی بود. در این سال ردبول کمپین "Stratos"  خود را راه اندازی کرد.

ردبول در این کمپین یک چترباز حرفه ای اتریشی به نام فلیکس باومگارتنر را استخدام کرد. تصور کنید؛ باومگارتنر با یک بالن به اندازه 33 برابر زمین فوتبال به لبه فضایی در ارتفاع حدود 40 هزارمتری رفت و از آن ارتفاع با یک سقوط آزاد دیوار صوتی را شکست. حتی تصور این اتفاق هم مو را به تن سیخ میکند.

صرف نظر از هزینه بسیار بالای پروژه استراتوس، این کمپین ضبط و در سراسر جهان پخش شد و با بیش از 8 میلیارد بازدید، آن را به یکی از موفق‌ترین کمپین‌های برندسازی ویدیو در تمام دوران تبدیل کرد.

در لینک زیر فیلم کامل تهیه تا اجرای کمپین قابل مشاهده است:

https://www.redbull.com/int-en/projects/red-bull-stratos/the-mission

 

برعکس کمپین ردبول که پیچیده، پرهزینه و بر پایه تکنولوژی بود؛ کمپین Think Different شرکت Apple، ساده، کم هزینه و کلاسیک ساخته شد. اما چیزی که آن را در لیست بهترین کمپینهای تبلیغاتی قرار میدهد؛ مبتکرانه و متفکرانه بودن آن است.

هدف این کمپین که در سال 1997 راه اندازی شد، تغییر طرز فکر مردم در مورد اپل با برجسته کردن رویکرد نوآورانه این شرکت به فناوری و طراحی بود.

در این کمپین تعدادی از مشاهیر و نوابغ رشته های مختلف به تصویر کشیده شدند و با یک دیالوگ، مخاطب را به تامل و سفر به درون خویش سوق میدهد. همین دعوت به تفکر و عمیق شدن در دنیای درونی، از مزایای کلیدی کمپین "متفاوت بیندیشید" اپل است که به ایجاد ارتباط عاطفی با مصرف کنندگان کمک شایانی داشت.

علاوه بر تاثیر اجتماعی، این کمپین از منظر بازاریابی نیز بسیار موفقیت آمیز بود زیرا اپل را از رقبای خود متمایز کرد. این کمپین به جای تمرکز بر مشخصات فنی، بر رویکرد منحصر به فرد شرکت به فناوری و طراحی تاکید میکرد.

اتفاق مهم دیگر این بود که کمپین " Think Different " به شعاری برای کارمندان و مشتریان اپل نیز تبدیل شد. این کمپین باعث ایجاد حس غرور و وفاداری در میان حامیان اپل شد که این شرکت را نمادی از خلاقیت و نوآوری می دانستند.

تاثیر Think Different آنقدر مهم و عمیق بود که هنوز هم بعد از گذشت حدود 30 سال، هسته اصلی برند اپل را تشکیل میدهد.

لینک مشاهده تبلیغ همراه با ترجمه:
https://aparat.com/v/reGCJ

تا سال 1954، Marlboro در درجه اول یک برند سیگار زنانه به حساب می آمد. این چیزی بود که آنها در ابتدای راه اندازی این برند با ملایمت و ویژگیهای فیلترشان معروف شده بودند. اما حالا مارلبورو می خواست در بازار وسیع تری جذاب باشد. برای همین مارلبرو، لئو برنت، یک مدیر تبلیغات مشهور را برای خلق برند جدید مأمور کرد.

شروع کار از تحقیقات بازاریابی بود. آنها در تحقیقات کشف کردند که مردان تمایل زیادی به کشیدن سیگار با فیلتر دارند. اما از آن چیزی که عموماً به عنوان یک لوس بازی زنانه شناخته میشد، از اینکار اجتناب میکردند. و تبلیغات سیگار آن زمان که عمدتا توسط زنان با حالاتی ظریف و فیگورهای زنانه به بازار عرضه می شد؛ به این باور مردان دامن میزد که سیگارهای فیلتردار برای خانمهاست و برای مردان، استعمال سیگارهای فیلتردار کسر شان به حساب می آید.

لذا نماد مرد مارلبرو که یک کابوی- گاوچران بود متولد شد. و از آن به بعد کابوی خشن مترادف با برند مارلبرو شد که نقش بسزایی در تغییر شیوه تبلیغات سیگار ایفا کرد.

تولد مرد مارلبرو

Marlboro Man در سال 1954 با استراتژی بازاریابی جدید لئو برنت که برای سیگارهای مارلبرو طراحی کرد؛ متولد شد. برنت پیشنهاد کرد؛ برای جذب مشتریان مرد، با نشان دادن الگوی کابوی، نام تجاری را با مردانگی خشن مرتبط کند. برای اینکار تبلیغی از یک گاوچران را به نمایش گذاشت که با اعتماد به نفس و استقلالی که از خود بروز میداد؛ در سراسر دشت سوار کاری میکرد. این تصویر قدرتمند در بین مصرف کنندگان به‌ویژه مردانی که به ایده مردانگی و ماجراجویی علاقه داشتند؛ طنین انداز شد و به rebranding مارلبرو بسیار کمک نمود.

نتیجه کار چیزی خارق‌العاده بود و مارلبورو را که سهمی کمتر از یک درصد بازار سیگار را داشت به چهارمین برند بزرگ در کمتر از یک سال رساند. و در ادامه به برترین برند سیگار در جهان تبدیل شد.

پدیده Marlboro Man نه تنها بازاریابی سیگار را متحول نمود؛ بلکه تأثیری ماندگار بر رفتار مصرف کنندگان سیگار برجای گذاشت که میراثی به غایت بحث برانگیز بود.

خلاصه اینکه در سال 1955 مارلبرو فروش 5 میلیارد دلاری را ثبت کرد و تا سال 1957، این 5 میلیارد دلار به 20 میلیارد دلار تبدیل شد که یک افزایش 300 درصدی بود.