مارکتینگ یک فرآیند مدیریتی است

برخی افراد مارکتینگ را در میزان فروش خلاصه می کنند؛ برخی دیگر آن را در تبلیغات و یافتن مشتری، و برخی نیز آن را با ویزیتوری اشتباه می گیرند. جالب است بداند؛ حتی مارکتینگ به معنای بازاریابی هم نیست (بازاریابی ترجمه تحت الفظی مارکتینگ به فارسی می باشد. بهتر است برای ترجمه مارکتینگ از لفظ بازارگردانی و یا مدیریت بازاریابی استفاده گردد).

باید بگوییم؛ همه اینها بخشی از فرآیند مارکتینگ هستند؛ اما تمام داستان نیستند. مارکتینگ یک «فرایند مدیریتی» است. فرآیندیست که باید با هر فعالیتی که کسب و کار شما انجام می دهد؛ یکپارچه باشد. چیزی نیست که شما بتوانید از مدیر دفتر خود بخواهید تا زمانی که کمی وقت آزاد دارد؛ انجام دهد.

اساساً، مارکتینگ به معنای درک این است که مشتریان شما چه کسانی هستند، به چه چیزی نیاز دارند و برای چه چیزی ارزش قائل هستند. همچنین شناسایی نیازهای مشتریان و بررسی اینکه چگونه کسب و کار شما می تواند این نیازها را برآورده کند نیز از جمله ی نقش مارکتینگ است. بنابراین مارکتینگ همواره بخش اصلی تفکر استراتژیک سازمان است.

ممکن است؛ فناوریها در مورد راههای شناسایی و ارتباط با مشتری، تبلیغات، معرفی محصول و... در طول سال ها تغییر کرده باشد؛ اما ماهیت مارکتینگ و هدف آن یکسان است.

 تیم مارکتینگ و مدیریت بازاریابی، همیشه باید از علاقه مندیها، عادات و تغییر در سلایق مشتریان هدف شما آگاه باشد تا بتوانید پیام های خود را در مکان های مناسب به آنها انتقال دهید.

 اگر بدانید مشتریان بالقوه شما چه مجلاتی می‌خوانند، چه برنامه‌های تلویزیونی را تماشا می‌کنند، از چه وبسایتی بازدید می‌کنند و از چه رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، می‌توانید کمپین‌های بازاریابی را متناسب با آن رسانه ها طراحی کنید که برای مصرف‌کنندگان جذاب باشد.

همه ابزارهای مرتبط با مارکتینگ، از بروشورها و بیانیه‌های مطبوعاتی گرفته تا وبلاگ‌ها، وب‌سایت‌ها و... صرفاً مکانیسم‌های اجرای استراتژی بازاریابی و برنامه ریزی بازاریابی هستند. آنها قالب‌هایی هستند که برای رساندن پیام‌های شما به مصرف‌کنندگان استفاده می‌شوند.

اصولا در نحوه تهیه پیام انتقالی کسب و کار، زبانی که استفاده می کنید؛ همچنین ظاهر و محتوای پیام شما نیز باید طوری طراحی شود که مخاطب هدف مناسبی را به خود جلب کند.